۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

ابوغريب را فراموش كن ، اوين و كهريزك را بنگر

" وارتان سخن نگفت/وارتان بنفش بود/ گل داد / زمستان شكست / رفت " ( احمد شاملو)
خامنه اي هنوز خون مي خواهد تا خشم خود را از عصيان مردم در برابر قدرت پوشالي اش فرونشاند. مزدوران او در بازداشتگاه ها كشتاري وحشيانه را رقم مي زنند. آنچه اين روزها آشكار شده است كشتاري است كه در زندان هاي رژيم فاشيستي ايران و به دستور شخص خامنه اي صورت مي گيرد و جوانان اين كشور زير شكنجه هاي وحشيانه مزدوران خامنه اي جان مي سپارند. جواناني كه تنها گناه آنان اعتراض مسالمت آميز و بي نهايت دموكراتيك در برابر و كودتاي انتخاباتي و ديكتاتوري فاشيستي خامنه اي مي باشد.
اين شكنجه و كشتار جوانان كشور در زندان هاي رژيم ، بيش از آنكه قصد اعتراف گيري و سناريوسازي را دنبال كند بازنمود خشم و عقده هاي فروخفته خامنه اي ديكتاتور ايران از ملت است. هنگامي كه ملت به تهديدهاي ديكتاتور در سركوب و كشتار در نماز جمعه ننگين 29 خرداد توجهي نكردند و فرداي آن روز علي رغم تهديد ديكتاتور به خيابان ها آمدند و مستقيماً خامنه اي و ديكتاتوري فاشيستي اور را هدف شعارهاي خود قرار دادند.
شنبه 30 خرداد 1388 با حضور مردم در مبارزه با ديكتاتوري خامنه اي و فرياد آزاديخواهي با آن همه تهديد به كشتار و سركوب، بدل به يكي از بي نظيرترين روزهاي مبارزات آزاديخواهي مردم ايران در 50 سال اخير گرديد و طنين شعار " مرگ بر خامنه اي " تمامي اركان نظام فاشيستي را به لرزه درآورد و بازنمود شكوه " مرگ برشاه" در عصر حاضر بود. خامنه اي همانطور كه وعده داده بود به كشتار مردم معترض در خيابان ها پرداخت و سردخانه هاي را از جسد ها انباشت. تا از اين طريق تمامي ديكتاتورهاي تاريخ مدرن را روسفيد كند و شانه به شانه آدلف هيتلر زند.
خشم خامنه اي از به پا خيزي ملت ايران با آن همه كشتار در 30 خرداد فروكش نكرد او در برابر مبارزات مردم كه ديكتاتوري او را به چالش مي كشند كهريزكي آفريد كه تنها مي توان آشويتس را با آن مقايسه كرد. او همچون ديگر ديكتاتورها در اين سال ها گروهي از مزدوران را گردآورده بود كه تنها وظيفه آنها كشتار و شكنجه است. اين گروه وظيفه فرونشاندن خشم ديكتاور را با شكنجه و كشتار ملت در بازداشتگاه ها بر عهده گرفته است تا به گمان خويش عبرتي را براي ملت شكل دهند تا ديگر جرات به پاخواستن در برابر ديكتاتور را نداشته باشند.
اين يك واقعيت رواني است كه جنون قدرت در ديكتاتورها ، وقتي به چالش كشيده مي شود و فرمان هاي آنها به هيچ گرفته مي شود ، خشم ناشي از اين امر چنان پيامدهاي روان پريشي دارد كه ديكتاتور براي تسكين خشم دست به هرگونه اقدامي اعم از بازداشت گسترده، شكنجه وحشيانه، كشتار وسيع و... مي زند. در اين راستا است كه خامنه اي خشم خودرا از جنبش اعتراضي ايران با شكل دادن به جنايتي ضد انساني در بازداشتگاه هاي خود و توسط مزدوراني كه مستقيماً زير نظر او مي باشند ، بروز مي دهد. در واقع خشم خامنه اي خون مي خواهد و تا عطش خشم خود را سيراب خون نكند به هيچ وجهه از جنايت دست نمي كشد.
با اين وضعيت ابوغريب كه در آن تروريست هاي كه هزاران افراد بي گناه را كشته اند، براي گرفتن اطلاعات مورد شكنجه نيروهاي امريكايي قرار گرفتند در مقايسه با اوين و كهريزك كه خامنه اي در آن با وحشيانه ترين شيوه ها انسان هايي را شكنجه و مي كشد، غير قابل توجه است. آناني كه شلوار بوش را در پيرامون زندان ابوغريب بادبان كردند كجايند كه خامنه اي در بازداشتگاه هاي خود چنان جنايت هايي مرتكب مي شود و انسان هايي را كه تنها گناه آنها آزاديخواهي و مبارزه مسالمت آميز است به كام مرگ مي فرستد. عوامل شكنجه ابوغريب محاكمه مي شوند ولي مزدوران خامنه اي مستقيماً تحت نظر او كشتار مي كنند و به هيچ احدي پاسخگو نيستند. آنقدر اختيار دارند كه بدون كوچكترين ترس از بازخواهي هرگونه جنايتي را براي شادي ديكتاتور انجام مي دهند. گويي هنوز سرنوشت مزدوران ديكتاتوري تاج را نياموخته اند و مرتكب جنايت هايي مي شوند كه مزدوران ديكتاتوري تاج حتي جرات انجام يك درصد اين جنايت ها را نداشتند. محمدرضا پهلوي با آن حكومت ديكتاتوري در طول زمامداري خود حتي يك درصد كشتاري را سبب نگرديد كه اين روزها خامنه اي و مزدورانش انجام مي دهد. اكنون به وضوح مي توان حماقت انقلاب اسلامي را درك كرد از چاله ديكتاتوري تاج به چاه ديكتاتوري عمامه فرو افتاده ايم.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر